به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، اسفندماه سال گذشته حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی آیتالله حبیبالله شعبانیموثقی را به عنوان نماینده ولیفقیه و امام جمعه شهر همدان منصوب کردند و طرفه اینکه در متن حکم ایشان نقاط اشتراک و افتراقی با برخی احکام انتصاب ائمه جمعه شهرهای دیگر وجود داشت که در این مقال اشارتی به آن میرود.
در متن حکم انتصاب امام جمعه همدان مشابه با حکم امامجمعه رشت، امامجمعه شهر ایلام و امام جمعه زاهدان یک نکته مشترک وجود داشت و آن تأکید حضرت آقا بر «اُنس و سلوک شایسته مردمی به ویژه با جوانان مؤمن» بود و البته با توجه به شرایط هر منطقه مقام معظم رهبری نکاتی را متناسب با اقتضائات به نمایندگان منتصب خود توصیه فرموده بودند، چنانکه در سیستان و بلوچستان فعالسازی ظرفیت انسانی، اقتصادی و جغرافیایی آن سامان با رعایت اخلاق و تدبیر و جلب رضایت مردم در چارچوب سیاستهای کلی و منافع و امنیت ملی نظام جمهوری اسلامی در راستای تقویت هویت دینی و ملی و استحکام همبستگی مدنظر حضرت آقا قرار گرفته بود.
مقام معظم رهبری در متن انتصاب امام جمعه رشت نیز ضمن اشاره به افتخارات تاریخی مردم این خطه، خدمت به مردم گیلان را خدمت به کل ایران دانسته بودند و در متن انتصاب امام جمعه ایلام با اشاره به وفاداری مردم این استان علیرغم دشواریهای دفاع مقدس، تقویت مجموعههای دلسوز و انقلابی در راستای مجاهدات فکری و عملی در زمینههای گوناگون را مدنظر قرار داده بودند.
با این وجود، حضرت آقا در متن حکم انتصاب امام جمعه همدان با تأکید بر اینکه «همدان در شمار پیشروان حرکت انقلابی و مفتخر به تقدیم چهرههای برجسته جهاد و شهادت و نیز شخصیتهای عالیقدر علم و عرفان است» عنوان کردهاند: « انتظار میرود با همه توان در خدمت حرکت دینی و انقلابی آن خطه تلاش نمایید، با علمای دینی و فرزانگان دانشگاهی و فعالان عرصههای اجتماعی همکاری و از جوانان مؤمن و انقلابی پشتیبانی کنید. سلوک مردمی با همه قشرها به ویژه جوانان و تکریم خانوادههای شهیدان و ایثارگران را ممشای همیشگی خود قرار دهید و از فضل و تقوا و بصیرت که بحمدالله از آن برخوردارید محتوای خطبههای جمعه را غنا ببخشید».
بدین ترتیب در متن انتصاب امام جمعه همدان نکته مشترک با دیگر احکام، تأکید بر ارتباط و سلوک مردمی به ویژه با جوانان است که این مسئله، مشی مقام معظم رهبری در مقوله جوانگرایی را نشان داده و به خوبی بیانگر آن است که ایشان تغییرات فکری و خلقی نسلهای جوان و اقتضائات زمان را مدنظر داشته، توجه به قشر فعال و پیشبرنده اجتماع یعنی جوانان را ضروری میدانند.
جریانسازی نماز جمعه؛ نکته فرامتن حکم انتصاب
نکته متفاوت متن حکم حضرت آقا با دیگر احکام انتصاب، تأکید بر غنابخشی خطبههای نماز جمعه منبعث از بصیرت و فضیلت است و در این زمینه میتوان چنین پنداشت که ایشان با توجه به جایگاه فرهنگ و تمدن مردم همدان و ارتقای دانش و بینش جوانان این خطه خواستار آن هستند خطبهها بهروزتر و متناسب با پیشروی و انقلابیگری جوانان حزب الهی همدان و همچنین ناظر بر پارهای شبهات و اقتضائات جدید، تنظیم و تقریر شده بر بستری از ارتباط مناسب با جوانان، در ارکان مختلف اجتماع ساری و جاری شده و از این ناحیه تعالی جایگاه «جریانساز» نماز جمعه محقق شود.
صدالبته آنچه ذیل این مقال در حوزه انتصابات اخیر مقام معظم رهبری و متن احکام ایشان بیان میشود تنها ناظر بر پارهای از ابعاد و وجوه این احکام از منظر نگارنده بوده و به طور قطع هیچ تحلیلگر یا نویسندهای آن درجه از اشراف را دارا نیست که تمام نکات و ظرایف این مهم را متناسب با افق دید و اشراف همهجانبه رهبری مورد امعان نظر قرار دهد، چنانکه میتوان انتخاب کلمه «انس» با مردم به جای «ارتباط» یا «تعامل» و بسیاری موارد دیگر از این دست را مورد بحث و بررسی قرار داد، با این وجود اما چنین مقالی تنها در حد یک مطلب ژورنالیستی و به عنوان شاهد و رهنمونی برای مطالب تحقیقی و پژوهشهای دقیقتر فضلا و نخبگان قابلیت ارجاع دارد و نه بیشتر.
پیرامون ظرفیت فکری و جسمی خطبا
به نظر میرسد به طور کلی دو نوع دیدگاه پیرامون جایگاه خطبای جمعه وجود داشته باشد که از دیرباز گروهی شیخوخیت و ریش سفیدی خطیب را عامل پختگی و برکناری از پارهای قضاوتها و جانبداریهای خواسته و ناخواسته دانسته از این منظر از مویسپیدی و شیخوخیت خطبا دفاع کردهاند، گروه مقابلِ این نظر اما با اشاره به انبوه احادیث و روایات مبتنی بر حقطلبی جوانان و نقش آنان در پیش بردن و به ثمر رساندن آرمانهای جامعه مهدوی، تأکید مطلق بر شیخوخیت را عاملی در دور افتادن جایگاه جمعه و جماعت از جوانان میپندارند.
در این میان اما هستند خطبای مویسپیدی که با بهرهمندی از مطالعات بهروز و هوشمندی ذاتی ارتباط خود با جوانان را حفظ کرده، ادبیات خود را متناسب با نیازهای هر دو طیف جوان و مجرب جامعه برمیگزینند با این وصف اما به هر روی دغدغهها و رویکردهای پیر و جوان یکی نیست و همچنین اقبال و راحتی جوانان هم با فردی در رده سنی نزدیک به خود آنان مقولهای قابل تأمل است، چنانکه ۴۰ سالگی در عرف عام سن رسیدن به پختگی محسوب میشود اما در حوزه امامت جمعه و جماعت ۴۰ تا ۵۰ سالگی به واقع مصداق جوانی است.
خوب است با ذکر مثالی تفاوت این دو رویکرد را تشریح کنیم و سپس موارد ذیل آن را به مداقه برآییم: جلالالدین محمد بلخی در کتاب «فیهمافیه» بحثی در مورد «معیل» و «غیر معیل» دارد و مطلبی بدین شرحبازمیگوید که اگر اهل دل و صاحبنظری شخصی را مورد ضرب و شتم قرار دهد و سر و دهان او را زخمی کند برخلاف ظاهر امر، آن فرد کتکخورده مظلوم نیست چون به زعم بلخی صاحب گوهر، معیل و همچون پدری دارای مسئولیت در مورد مردمان بوده و در مقام مجری امر حق، به سبب این فعل ظالم تلقی نمیشود.
فارغ از احکام شرعی و دیات و قصاص، یک لحظه این سخن جلالالدین بلخی را در بطن گفتمانهای فکری امروزین تحلیل کنید، این شیوه سخن گفتن مولوی حتی در جمع شاگردان خاص هم تولید ابهام میکرده تا چه رسد به عرف دنیای امروز که به هیچ وجه چنین سبک استدلالی را نمیپذیرد با این وصف اما این سنخ مطالب در عین قابل نقد بودن، گاه ظرائفی دارد و در واقع برخلاف تصور امروزین ما به معنای تجویز پارهای اعمال (از قبیل ضرب و شتم پیروان) نیست بلکه ذیل همان متن (کانتکست عرفانی) آن مقامی که مولای روم برای صاحب گوهر و درجاتی که برای رسیدن به چنین مرتبهای لازم میداند به گونهایست که عملاً مصداق سخن وی را غیرمجری و غیر ممکن میسازد چرا که به زعم وی فرد صاحب گوهر و خداجوی آن قدر مراقب کوچکترین اعمال خود است که هیچگاه دست به ظلم و تعدی نمیزند مگر برای صلاح و اصلاح خود فرد و چنین است که انبوه استعارات و تلمیحات در مورد آمادگی برای صید شدن توسط صیاد یا مورد آزار و زجر قرار گرفتن بیان شده که اگر فردی به یکباره فحوای چنین اشعار و کلامی را بشنود گمانی جز تجویز اعمال زور و حتی خودآزاری و دگرآزاری نخواهد داشت.
لزوم پرهیز از کلام سست و منقولات شاذ
فارغ از صحت و سقم یا مطلوبیت و نامطلوبی مثالی که ذکر شد غرض این بود که اهمیت انتخاب و گزینش ادبیات و کلام استوار و دقیق را در خطبههای نماز جمعه مورد اشاره قرار دهیم. چنانکه ممکن است پارهای علمای بزرگ تا بدان حد در علوم فقهی، کلام، حدیث، رجال، فلسفه و عرفان مستغرق باشند که گاه روایات، مُثل و داستانهایی که برای افاده مقصود برمیگزینند در عرف عام دور از ذهن و مبهم بنماید، چنانکه به عنوان مثال (فارغ از میزان استحکام و تواتر پارهای احادیث و روایات) که در مقام تمثیل یا تشبیه برای فهم مردمان زمان پیرامون جزییات عذابهای اخروی یا طول مدت آن در قیاس با زمان دنیوی، یا کرامات صالحان و خرق عادات در سخن گفتن با حیوانات و تسخیر جن و غیره وارد شده، انتخاب این نوادر برای بیان در مجامع عمومی به گونهای است که در ذهن ناکارآزموده و مخاطب عام ایجاد اعوجاج میکند و شاید خطیبی جوان که مسائلی سادهتر اما متناسب با سؤالات و نیازهای روز را برای سخنان عام برگزیند از این اعوجاج ناخواسته برکنار مانده، منفعت بیشتری را نصیب شنوندگان سازد.
در این زمینه به واقع استواری و شیوایی کلام مقام معظم رهبری و توان سخنوری ایشان از دوران ریاست جمهوری و حتی قبل از آن قابل اشاره است که از عمق به سطح فهم مخاطب خاص و عام حرکت کرده، عموماً مطالب روز و دارای اولویت را از طریق «الاهم فالأهم» بدون حشو و زوائد تبیین کرده، علیرغم احاطه تمامعیار به فنون و صناعات نظم و نثر و غور در کتب متقدمان فقه، رجال، حدیث، فلسفه و عرفان و حتی رشتههای امروزینی مانند پزشکی و سینما و هنر، ایشان تنها در مجامع خاص و در حد ضرورت، به چنین مواردی اشاره میکنند؛ هر چند که اگر قرار بود قیاسی از منظر فن خطابه و کتابت بین ایشان و سایر مسئولان طراز اول و دولتمردان جهان امروز صورت پذیرد قیاسی معالفارق و از سرا تا ثریا بود.
پیرامون عدالت ائمه جمعه و جماعات
در فقه اهل بیت(ع) منصب امامت جمعه و عدالت امام از اجماعیات و بلکه ضروریات فقهی است، چنانکه امامت جمعه در اصل از اختیارات معصوم(ع) است که در صورت دسترسی نداشتن به او، عدالت و فقاهت جایگزین آن میشود و در منابع حکمی پیرامون اقتدا به فردی که مأموم او را عادل نداند یا در عدالت وی شک داشته باشد ذکر شده که این اقتدا صحیح نیست، اما همچنان و در همان حال ضرورت شرکت در جماعت بر جای خود باقی است و البته از شرایط صحت نماز جمعه، اقامه جماعت است و مأموم حق ندارد افراد دیگر را ترغیب و تشویق به عدم حضور در نماز جمعه و یا برگزاری نمازهای متعدد کند.
با این وصف امام جمعه به دقت باید مراقب رفتار و گفتارهای عمومی خود باشد و اینکه در شیوه تند سخن گفتن (حتی به حق) یا جانبداری از فرد و گروه به وادی غفلت در نغلتد که ناخواسته عدالت خود را در مظان اتهام قرار دهد، از همین منظر پرهیز از مواضع سوء نیز مورد دیگری است که در مورد خطبای جمعه مطرح است، چنانکه به عنوان مثال شاید امام جمعهای با نیت خیر و به قصد اصلاح در جمع داش مشتیها یا جاهلان حضور پیدا کند اما از منظر عام خود را در مظان اتهام قرار دهد!
در منابع فقهی عنوان شده که در صحت اقتدا، انتصاب از سمت ولیفقیه یکی از شروط بطلان تردید در عدالت است و اگر نصب امام جمعه یا جماعت موجب اطمینان به عدالت وی شود اقتدا به او جایز میشود با این وصف امام منصوب به عنوان نماینده ولیفقیه قطعاً مستحضر است که به هر حال نحوه سلوک او با مردم اعم از عابد و عامی به پای نظام نیز نوشته میشود و از این ناحیه دقت مضاعف در تمام جزئیات، بر این منصب مترتب است.
در مجموع جای شکر دارد که هوشمندی و دقت در تمام جوانب امر انتصاب به گونهای بوده که در دوران زعامت مقام معظم رهبری شاهد کمترین حواشی یا موارد غیر مرتبط از سوی این بزرگواران بودهایم که قاطبه آنان در زمره مشایخ و نوادر روزگار و علمای صاحب رأی و منشأ اثر و مورد رجوع مردم بوده و هستند با این وصف اما به سبب آن که بنابر آرای اکثر علما و مجتهدان، تفکیک فرد خطبهخوان و امام جمعه ممکن نیست و کسی که خطبه را میخواند باید نماز را نیز اقامه کند.
لازم است خطیب و امام جمعه از نظر سنی و سلامت جسمی هم توانایی ایستادن طولانیمدت و اقامه صحیح نماز را نیز داشته باشد و به همین سبب است که بسیاری از علما و مجتهدان طراز اول کشور که محبوب قلوب مردمان هستند به سبب کهولت و عدم توان جسمی، از ذیل انتخاب برای منصب امامت جمعه خارج میشوند.
بنابر پارهای استفتائات، خواندن نمازهای مستحبی در بین خطبهها جایز است اما برخی علما خطبه و نماز را یک کل واحد تلقی کرده و حتی ادای فرایض و نوافل در زمان خطبه را نیز موجب بطلان جمعه میدانند، چنانکه آیتالله نوری همدانی تأکید میکنند: «واجب آن است مأمومین خطبههای امام را گوش دهند واحتیاط مستحبّ آن است که ساکت باشند و از حرف زدن بپرهیزند که صحبت کردن در وقت خطبه مکروه است، بلکه اگر سخن گفتن مأمومین موجب نشنیدن خطبه و از بین رفتن فایده آن شود، سکوت لازم است» که با توجه به این مهم بار دیگر جذاب بودن محتوا از منظر ارتباط با نیازها و مسائل اجتماع و احاطه به فنون سخنوری مؤکد میشود.
نظر به مواردی که بیان شد ضمن تأکید بر بیش از یک دهه تلاش پیگیر و اثربخش آیتالله طهمحمدی و نقش بارز ایشان در ایجاد وحدت در سطوح ارشد استان و ممانعت از اقوال و افعال تفرقهانگیز افراد ذیمدخل و اقدامات تشتتآفرین جریانات مختلف، باید انتخاب مجتهد و عالمی جوان، جامعالاطراف، هوشمند و سخنور به عنوان امام جمعه و نماینده ولیفقیه در استان همدان را به فال نیک گرفت، چنانکه در همین مدت ماضی نیز آیتالله شعبانی نشان دادهاند که در ایجاد ارتباط با اقشار مختلف جامعه از صبر و حوصله و سعه صدر متناسب با نشاط جوانی و روحیه تحولخواهی و جریانسازی و عزم استوار در حل مشکلات برخوردار بوده به دنبال آن هستند که ظرفیتهای جوانان مؤمن و انقلابی استان را فعال کرده، حرکت دینی و انقلابی همدان را متناسب با جایگاه پیشتازانه این استان تعالی ببخشند.